وقتی فهمید
گفتم ممکنه مطالب خوب مجلات رو معرفی کنم؟
مجله دانشمند شماره 10 آذر 94 ( قدیمیه ولی ارزشش رو داره)
عنوان مطلب ( زندگی خودم - یادداشتی از الیورساکس وقتی فهمید سرطان بی درمان دارد)
ترجمه کاوه فیض اللهی
متن در مورد بزرگداشت الیور ساکس ، عصب شناس و نویسنده برجسته ای است که در 30 اوت 2015 به علت سرطان فوت می کنند....متن اصلی بیشتر مد نظرم نیست بلکه یادداشتی که خود الیورساکس نوشته برام جالب و آموزندست...یادداشتی که بعد اینکه میفهمه به علت سرطان دیگر نمیتونه زندگی کنه و حسش به دنیا و وقایع اطرافش مثلا :
" احساس میکنم ناگهان دیدم واضح تر و گستره آن وسیع تر شده است.زمانی برای هیچ کار غیر ضروری نیست.باید روی خودم، کارم و دوستانم متمرکز شوم. دیگر لازم نیست هر شب برنامه ساعت خبری را تماشا کنم.دیگر لازم نیست به رویدادهای سیاسی یا گفت وگوهای مربوط به گرمایش جهانی توجه کنم. این بی تفاوتی نیست بلکه کناره گیری است- هنوز عمیقا نگران خاورمیانه، گرمایش جهانی و نابرابری روزافزون هستم، اما اینها دیگر به من مربوط نمی شوند؛ بلکه به آینده تعلق دارند.از دیدار جوانان مستعد به وجد می آیم- احساس میکنم آینده به افرادی سپرده شده که لیاقتش را دارند. "
من فقط ی قسمت کوتاهش رو گذاشتم میتونید تو گوگل سرچ کنید تا بیشتر به احساس نویسنده پی ببرید...خلاصه خیلی زیبا بود و تحت تاثیر قرار گرفتم.
دیدش قشنگه.قلمش.با اینکه ترجمست ولی بازم قشنگه...از بین کتاب های الیورساکس فقط کتاب ( مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت) ترجمه شده...دلم میخواد کتابش رو بخونم.
روحش در آرامش باد
* تو کتابخونه مجله هم هست ولی زمانی میشه ببریش خونه که تاریخ انتشارش مال خیلی قبل باشه یا دو سری جدید ازش تو کتابخونه باشه...ممکنه اکثر مجلاتی ک متن هاشو میزارم قدیمی باشن ولی خب دیگه اصل مطلب که خوبه !!!
به نظرم آدما وقتی مرگ رو حس میکنن خیلی عوض میشن.. خیلی..
من خودم گاهی وقتا سعی میکنم مرگ رو نزدیک به خودم ببینم.. تو اون مواقع خیلی عوض میشم..
به خدا نزدیک تر میشم.. مهربون تر میشم.. سعی میکنم به کسی بدی نکنم و کار بیهوده کمتر انجام بدم.. اما ذات این زندگی دنیایی یه جوریه که همش میخواد به تو بگه نه بابا حالا حالا ها زنده ای.. ولش کن.. نمیخواهد خوب زندگی کنی.. :(